یک نفر همره باد
آن یکی همسفر شعر و شمیم
یک نفر خسته از این دغدغه ها
آن یکی منتظر بوی نسیم
همه هستیم در این شهر شلوغ
این کفایت که همه یاد همیم
زبان گل ها
پدرم می گوید : کتاب !
و مادرم می گوید : دعا !
و من خوب میدانم
که زیباترین تعریف خدا را
فقط میتوان از زبان گل ها شنید...
(حسین پناهی)
وقتی باران بهاری شاعرانه ترین آهنگ دریایی اش را می نوازد
لحظه های انتظار را به امید دیدار ترانه کن
در لحظه ها باش و...
تا می توانی زندگی کن!
شاد باش و بدان تنها با شادیست که می توانی کنارش باشی...
دردل من چیزی است,مثل یک بیشه نور,مثل خواب دم صبح,و چنان بی تابم,که دلم میخواهد,بدوم تا ته دشت,بروم تا سرکوه,دورها آوایی ست که مرا میخواند
نظرات شما عزیزان: